BIDBUX
BIDBUX
کسب درآمد اینترنتی
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:یکی از فانتزیام اینه که, فانتزی, جوک, اس ام اس فانتزی, خنده دار, پیامک, توسط ادمین |

یکی از فانتزیام اینه که کنکور اول بشم بعد خبرنگارا بیان حمله کنن سمت من. بعدش تو ازدهام جمعیت محو شم برم پی کار خودم

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که تو افق پنهان شم
بعد فانتزیایی که میان. تو افق محوشن رو با دمپایی ابری انقد بزنم که
صدای گرگ دربیارن تو افق…….

*

*

*

یکی از فـانـتزیام اینه کــه
کنترل تلویزیون خونمونو بردارم
بـرم دم این مغازه های صـوتی تصویری،
این تلویزیونایی کـه گـذاشتن پشت ویترینو خاموش کنم !

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که توی یه پارک شلوغ شروع کنم به دویدن و همزمان با موبایلم بگم : لعنتیا تا من نگفتم هیچکس شلیک نکنه ،
کلی آدم بیگناه اینجا هست !

*

*

*

توهم در حد سراب های بیابان های ۱۰۰ درجه آمازون …

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که با مخاطب خاصم دعوا کنم بعد که ازش ناراحت شدم سیگارمو روشن کنم و وقتی دارم تو غروب ناپدید میشم ماشین بزنه لهم کنه بعد مخاطب خاصم ببینه و “چیریک چیریک چیریک”(صدای کفششه!) بدووه بیاد پیشم بگه آه خدای من ! تو نباید منو تنها بزاری … منم بهش بگم دیگه دیره و بعدش دوتا سرفه کنم و بمیرم … پسره هم از نبود من خودکشی کنه !!!

*



یکی از فانتزیام اینه که…
تو دانشگاه یکی از اساتید تهدیدم کنه ک بهت صفر میدم…
بعد منم در حضور همه برم جلوش سرمو بکوبم ب دیوار بگم…
منو از نمره میترسونی من زندگیمو باختم استاد…
برو از خدا بترس….

*

*

*

از فانتزیای اصلیم اینه که واسه یه سرماخوردگی ساده برم دکتر یهو بگن بیماری لاعلاج داری و فقط ۲ سال زنده میمونی ! منم ۲۳ماه با این راز تو سینم زندگی کنم تا اینکه یه روز که خیلی اطرافیان یا همکلاسیام اذیتم کردن این راز رو فاش کنم و همه تو بهت و حیرت به هم نگاه کنن و زبونشون بند بیاد … منم در همین حین صحنه رو به سمت نور افق ترک کنم و در نور محو بشم و هرچی صدام کنن و دنبالم بیان بهم نرسن و بقیه ی عمرشونو تو حسرت و غم و احساس عذاب زندگی کنن کصـافـطــا !!!
اخیرا هم به این شکل کاملش کردم :
بعد که ۲سال تموم شد به نحو عجیبی زنده بمونم و قیافه و هویتمو عوض کنم برم تو کلاس به عنوان یه شاگرد جدید بشینم که از خارج اومده ؛ بعد عذاب وجدانشونو ببینم حال کنم !
تخیل در حد جنگ ستارگان هندی

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یک ثانیه مونده مایکروویو زمانش تموم شه، خاموشش کنم!
اصلا احساس خنثی کردن بمب تو ثانیه آخر بهم دست میده!

*

*

*

یکی از عجیبترین فانتزیامم اینه
واسه امتحانا درس بخونم

*

*

*

یکی از فانتزیامم اینه که:
.
.
با لحن جدی و خسته
به یه دکتر بگم:
لطفا حاشیه نرو دکتر!!
بعد بلند شم و از پنجره مطبش به افق خیره بشم و بگم:
فقط بگو چند روز دیگه زنده می مونم؟؟

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که وقتی یکی داره تو فانتزیش توی گرد غبار یا دود محو میشه
از اون طرف دودا بگم پخخخخخخخخخخخخخخ بعد سکته ناقص بزنه بعد بمیره
بعد منم تو چاهی که از فرط خنده حفر کردم سقوط کنم
بعد اون دنیا یقمو بگیره از پل صراط پرتم کنه پائین!

*

*

*

یکی از فانتزیام اینه که سر جلسه امتحان بشیینم بعد با نگاه کردن به سوالات, پاینش بنویسم :

“مَردی نَبُوَد فتاده را پای زدن .. گر دست فتاده ای بگیری مَردی
بعد برگه رو تحویل بدم برم!!!
ما همچین آدمی هستیم….


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: